چرخ می زنم در حال، گذشته، آینده، بی زمانی ...
یکهو خودم را می
بینم وسط خاطرات، خاطراتی که انگار مدت هاست در انبار ذهنم خاک می خورند.
نشانه ای از آن دوران، مرا متوقف می کند؛ یادم می آید دوران نوجوانی را؛ من بودم و سه تای دیگر؛ از مدرسه تعطیل شده بودیم و چرخ می زدیم در خیابان؛
دلمان هوای مربی ورزش را کرده بود؛ همان موقع هم اسمش را درست نمی دانستیم، آن وقت رفته بودیم سالن، ببینیمش ! یادم می آید پوچ_ی *...
ادامه مطلبما را در سایت پوچ_ی * دنبال می کنید
برچسب : چقدر,امید,دریا,دریا,امید؛,برای, نویسنده : 6dark-nessa بازدید : 36 تاريخ : شنبه 25 شهريور 1396 ساعت: 3:37